روزی بهلول در غیاب هارون بر تخت شاهی نشست ناگهان هارون وارد شد و کتک سختی به بهلول زد. بهلول کمی گریه کرد و بعد ارام گرفت و دوباره گریه شدید اغاز کرد. هارون رو بهلول گفت حکمت این دوبار گریه کردنت چه بود. بهلول گفت گریه اول از برای درد کتک بود اما گریه دوم به حال تو بود.من لحظه ای بر تخت نشستم. وای به حال تو که عمری است بر تخت می نشینی.
8 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/05/09 - 14:41 توسط Mobile